پرونده قتلهانول چی بود؟؟
برای این دختربچه ۷ ساله که یکی از طرفدارای آیو و وونیونگ بود چه اتفاقی افتاد؟؟!!
پدر و مادرهانول خیلی جوون بودن و پدرش فقط ۳۸ سالشه.هانول بزرگترین بچه خانواده بود. معلوم نیست چندتا خواهر یا برادر داره ولی احتمالا یه یا دوتا بچه دیگه هم توی خونوادشون هست کههانول از همه بزرگتر بود. پدرهانول در توصیف دخترش میگه اون خیلی مهربون بود و همیشه سعی داشت بقیه رو تشویق کنه. همیشه مواظب منو مادرش بود و از خواهر و برادر کوچیکترش مواظبت میکرد. با همه معاشرت داشت و خیلی خوب رابطه اجتماعی و دوستی برقرار میکرد.
______________________________________________________
۱۰ فوریه سال ۲۰۲۵، زنگ آخر مدرسه،هانول ۷ ساله داشت با همکلاسیهاش نقاشی میکشید که ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر شد.هانول قرار بوده کلاسش رو ترک کنه، بعد از مدرسه با بقیه همکلاسیهاش سوار سرویس بشه و به همراه اونا به کلاسی بره که بعد مدرسه میرن اونجا تا باهمدیگه کارها و فعالیتهای گروهی انجام بدن. ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهره.هانول وسایلش رو جمع میکنه و از کلاس خارج میشه و داشته به سمت در خروجی راه میرفته که یکی از معلمهاهانول رو صدا میزنه. هنوز هویت این معلم فاش نشده و توی پرونده بهش میگن خانم A.هانول خانم A رو میبینه که بهش میگه میخوام یک کتاب بهت بدم وهانول میگه خب باشه بهم بده.
الان ساعت ۴:۴۰ دقیقه عصر هست و سرویس قراره بزودی حرکت کنه ولیهانول هنوز سوار نشده چون داره با خانم معلمش حرف میزنه.
بعد از اینکه معلم بهش میگه یک کتاب میخوام بهت بدم اون راهنماییش میکنه به یه انباری و بههانول میگه باید باهام بیای. اون انباری درواقع یک اتاقی بوده که به سالن اجتماعات راه داشته و از یه طریقی به سالن اصلی مدرسه متصل بوده که الان فقط وسایل و خرت و پرت توش گذاشتن که شده یه انباری و درب اونجا همیشه قفل بوده و هیچ دانش آموزی اونجا رفت و آمد نمیکرده. توی اون سالنی هم که گفتم بچهها میرفتن توش ویدیو نگاه میکردن پس اون انباری سالن اصلی نبوده.
خانم A،هانول رو میبره توی اون انباری و درب رو میبنده.
______________________________________________________
ساعت ۴:۵۰ دقیقه عصر میشه و خونوادش متوجه میشن کههانول سوار سرویس نشده و خبری ازش نیست و خیلی نگرانش میشن پس به گوشیش زنگ میزنن ولی اون گوشیش رو جواب نمیده. اونا روی گوشیش جی پی اس و برنامه ردیابی نصب کرده بودن تا بتونن بفهمنهانول داره چیکار میکنه و خبر از حالش داشته باشن. اونا جی پی اس رو چک میکنن ولی میبینن که جی پی اس گوشیهانول رو دقیقا توی مدرسه نشون میده ولی اصلا گوشیش تکون نمیخوره و ثابت مونده یعنیهانول حرکتی نمیکنه.
اونا تصمیم میگیرن برن توی خود مدرسه تا دنبالهانول بگردن و در همین حین بهش چندین بار زنگ میزنن که فقط دوبار به تماس متصل میشه و فقط صدای نفس کشیدن آروم یا صدای هوا فقط شنیده میشه.
______________________________________________________
ساعت ۵:۱۰ دقیقه عصر ، فقط مامان و مادربزرگهانول میرسن مدرسه. اونا از معلمیکههانول زنگ آخر باهاش داشته قضیه رو تعریف میکنن و معلمه میگه من دیدم کههانول از کلاس خارج شد ولی راننده سرویس بهشون گفت که سوار سرویس نشده و به معلمها خبر داده و معلمها هم به کادر مدرسه خبر دادن. اونا کل مدرسه رو گشتن ولیهانول رو پیدا نکردن اما ناگهان مادربزرگهانول خانم A رو جلوی درب انبار میبینه و از میپرسه کههانول رو دیده یا نه و خانم A میگه نه من چیزی نمیدونم و به طرز مشکوکی این جوابو میده و وارد انباری میشه و درب رو دوباره میبنده.
اونا که هیچ اثری ازهانول پیدا نکردن زنگ میزنن به پلیس و پلیس میاد و جستجو شروع میشه و مادربزرگهانول به پلیسها میگه که من به خانم A شک کردم و اون وارد این انباری شد و پلیسها تصمیم میگیرن وارد بشن ولی درب از داخل قفل بوده پس درب انباری رو میشکنن و وقتی وارد میشن با صحنه جسدهانول مواجه میشن و گوشه انباری خانم A رو میبینن که جراحاتی روی مچ دستاش و گردنش داره. پلیس سریعا اون دوتا رو به بیمارستان میفرسته ولی کاری از دست دکترا برنمیومده و میگن کههانول مُرده.
______________________________________________________
حالا در مورد خانم A حرف میزنیم. این خانم A یک معلم ۴۸ ساله بوده که بعد از دستگیری سریع اعتراف میکنه کههانول رو کشته.
خانم A چندوقتی بوده که حال روحیش اصلا خوب نبوده و افسردگی داشته و توی سال ۲۰۱۸ ، ۶ ماه درخواست مرخصی داده بوده که توی اون تایم به دورهی درمانش رسیدگی میکنه اما اون هیچوقت دوره درمانیش رو کامل نمیکرده و بیشتروقتا توی مدرسه درس نمیداده. وقتی مرخصی میگرفته بعد از چند روز درمان دوباره برمیگشته ولی دوباره بخاطر افسردگیش مرخصی میگیره و دائما توی مدرسه در حال رفت و آمد بوده.
و خانم A اعتراف میکنه که قصد خودکشی هم داشته حتی رفتارش هم خشونت آمیز بوده و ۵ روز قبل از روز قتلهانول، خانم A با یکی از معلمها دعواش میشه و اونو به طور فیزیکی کتکش میزنه و حتی روز بعد از اون هم دوباره دعواش میشه و مچ دست یه معلم دیگه رو میپیچونه و میخواسته اونو خفه کنه.
۱۰ فوریه ، روز قتلهانول، ۲ نفر رو آموزش و پرورش فرستاده بوده تا بیان به مدرسه و این قضیه رو پیگیری کنن و ببینن مشکل خانم A چیه و یه تصمیمیدر این باره بگیرن و خودشونم نمیدونستن که چرا خانم A توی مدرسه مونده.
______________________________________________________
کالبدشکافیهانول بالاخره صورت میگیره و میفهمن کههانول با ضربات متعدد چاقو به صورت خیلی خشونت آمیز کشته شده و توی کالبدشکافی نه تنها ضربات چاقو به بدنش دیده میشده بلکه ضربات دفاع شخصی روی دستاش دیده میشده که انگار میخواسته از خودش دفاع کنه ولی نمیتونسته.
وقتی خانم A توی بیمارستان بوده به زخمای روی دست و گردنش رسیدگی میکنن و میبینن زخماش خیلی خیلی سطحیه و اصلا عمیق نیست.
اونا خانم A رو توی بیمارستان بستری میکنن و وسایل الکترونیکیش رو توقیف میکنن تا ببینن وضع روحیش چجوریه و چه کارایی قبل از مرگهانول انجام داده و به هویتش بیشتر پی ببرن ولی پلیس فعلا هیچ چیزی از هویتش نگفته و مخفی نگهش داشته.
______________________________________________________
در اینجا خانوادههانول بعد از مرگش، پدرش راجبهانول صحبت میکنه و علایقش میگه و راجب گروه کیپاپ دخترونه آیو صحبت میکنه که یکی از گروههای مورد علاقههانول بوده و بایسش هم وونیونگ بوده و کاملا میخواسته شبیه وونیونگ باشه و اونو الگوش قرار داده بوده.هانول دوست داشت فتوکارتهای وونیونگ رو جمع کنه و کلا همه آلبومهای آیو رو داشته باشه و با آهنگاشون برای خونوادش میرقصیده.
وونیونگ هم که خودتون میدونید که خیلی پر حاشیهاس و حتی بعضیا به وونیونگ لقب پیکمیرو دادن. خب خلاصه، وقتی این خبر به گوش وونیونگ و کمپانی استارشیپ میرسه ، این کمپانی تاج گلهایی رو به مراسم عزاداریهانول میفرسته. [ قبلا درموردش توی وب پست گذاشتم:link]
وونیونگ از طرف خودشون به خانوادههانول تسلیت گفته و همچنین چندتا فتوکارت از آیو به همراه تاج گلها میفرستن.
در همین حین بعضی از نتیزنها میگفتن وونیونگ خودش شخصا باید توی مراسم تشییعهانول حضور پیدا میکرد و فقط تاج گل و تسلیت کافی نیست و حتما وونیونگ باید به مراسم عزاداری بره چونهانول عاشق وونیونگ بوده ولی از یه طرف دیگه بعضی از نتیزنها میگفتن که لازم نیست وونیونگ خودش شخصا حضور پیدا کنه چون وونیونگ اصلاهانول رو نمیشناخته و اون یه آیدل عمومیه و کلی برنامههای شخصی داره و حضورش لازم نیست و تسلیت گفتن بهشون کافی بوده.
______________________________________________________
بعد از تموم این حاشیهها مردم درخواست دادن که اقدامات قانونی انجام بشه و وزیر آموزش پرورش کره جنوبی قراره یه قانون بزاره که حتی سلامت روانی برای استخدام معلمها هم چک بشه.
______________________________________________________
بعد از همه اینا معلوم شد که خانم A برنامه قتل رو از پیش چیده بوده و چند روز قبل از قتل کلید انباری رو گیر میاره و توی تایم مرخصی میره از چند مغازه پایین تر یک چاقو میخره که با همون بههانول ضربه میزنه. اون چاقو رو توی مدرسه نگه میداره و منتظر روز قتل میمونه. حتی گفته شده خانم A توی اون روز زنگ آخر داشته بچهها رو چک میکرده یعنی پشت در کلاس وایساده بوده تا هدفش رو انتخاب کنه و به آخرین نفری که کلاس رو ترک میکنه حمله کنه چون میخواسته کسی توی کلاس و مدرسه نباشه تا کسی صدای جیغ و داد مقتول رو نشنوه و از شانس بدهانول، اون آخرین نفری بوده که کلاس رو ترک میکنه و گفته میشه که اون ضعیف ترین و جوون ترین عضو کلاس بوده.
______________________________________________________
در حال حاضر تصمیمیبرای این پرونده و خانم A گرفته نشده تا خانم A که الان در بیمارستان بستری شده درمان بشه و کاملا حالش از نظر روحی روانی خوب بشه تا دوباره جلسه دادگاه رو تشکیل بدن و خانم A رو محاکمه کنن.
______________________________________________________
پ.ن: روحش شاد...🥺💔🖤
دستم سر نوشتنش خرد شد...🫠
یدونه لایک؟ :)